تحلیل های جامعه شناسانه از موضوع کرونا و افزایش اختلاف خانوادگی، بر روی عوامل مختلفی تاکید دارد که برخی از این عوامل شامل تشدید اختلاف های موجود قبل از بروز کرونا، شرایط اقتصادی، بیکاری، آینده نامعلوم و همچنین بحث ازدواج های اجباری در سنین پایین، زندگی در آپارتمان ها و فضاهای کوچک و بسته و
تحلیل های جامعه شناسانه از موضوع کرونا و افزایش اختلاف خانوادگی، بر روی عوامل مختلفی تاکید دارد که برخی از این عوامل شامل تشدید اختلاف های موجود قبل از بروز کرونا، شرایط اقتصادی، بیکاری، آینده نامعلوم و همچنین بحث ازدواج های اجباری در سنین پایین، زندگی در آپارتمان ها و فضاهای کوچک و بسته و کاهش سرگرمی ها و بیرون رفتن از منزل می شوند. برخی دیگر از جامعه شناسان به «راه درروهایی» از قبیل کار، گذران وقت با دوستان، ورزش و مواردی از این دست اشاره میکنند که در دوران کرونا برای افرادی از خانواده کاهش یافته که پیش از این اختلافاتی ناگشوده باهم داشتند ولی فرصتهای بیرون از خانه، زندگی را برای آنها قابل تحمل کرده بود. برخی دیگر بر وجود میانجی زیاد در مواقع بروز اختلاف در خانواده در دوران گذشته تاکید دارند که امروز اثر چندانی از آن نیست. نهایتاً برخی دیگر بر این نظر هستند که چگونگی وضعیت خانوادهها در روزگار کرونایی تا حد زیادی متأثر از وضعیت پیشاکرونایی آنها است و آنچه تاکنون در روزگار پیشاکرونایی به طرق مختلف از دیدگان پنهان بوده است، حال به علت وجود کرونا بیش از گذشته عیان میشود و وضعیت اقتصادی نیز باعث تشدید این اختلافها شده است. نگاهی به تحلیل های انجام شده در این زمینه بیانگر این مطلب است که غالباً جامعه شناسانی که به تحلیل تعارضهای خانوادگی در دوران کرونا پرداخته¬اند این تعارضها را پدیده ای در نظر نگرفته اند که کرونا علت بروز و ظهور آن شده باشد بلکه کرونا و قرنطینه متعاقب آن را عامل تشدیدگر و آشکارساز تعارضها در نظر گرفته¬اند. از سوی دیگر این جامعه¬شناسان علت بروز این اختلافها را به مسائلی مانند مسائل اقتصادی، ازدواج های اجباری و دیدگاه سنتی نسبت به تشکیل خانواده نسبت داده¬اند که بایستی با مداخله دولت و نهادها مدنی و از طریق آموزش و مهارت¬ورزی، افزایش مدارا نسبت به کاهش و حل این تعارض ها اقدام کرد. این گزاره که در دوران پیشاکرونا اختلاف های خانوادگی وجود داشته و این پدیده در دروان کرونا تشدید شده است حرف درستی است شاهد این گزاره هم روند افزایشی میزان مراجعه به دادگاه خانواده و طلاق است ولی از سوی دیگر همزمان می توان شاهد کاهش نرخ ازدواج نیز بود که بیانگر این است که تغییری در جامعه رخ داده که سبب کاهش تمایل افراد جامعه به ازدواج شده است. بعید است عامل اقتصاد سبب این وضعیت شده باشد که البته نیاز است با داده های تجربی تایید یا رد شود چرا که غالباً این کاهش تمایل در بین افراد مرفه جامعه ظهور و بروز بیشتری دارد تا طبقه پایین جامعه که غالباً سنتی تر هستند و معیارهای جمع گرایانه تری و پررنگ تری نسبت طبقات بالای جامعه دارند و در نتیجه به ازدواج که جزو ارزشهای سنتی محسوب میشود، گرایش بیشتری دارند. تغییر ارزشها و نگرشهای ایرانیان که طی چند دهه گذشته در جریان بوده است سبب شده که عاداتی رفتاری به گونه ای تغییر شکل یابند که قالب نوین آن شکلی متعارف و عام به خود بگیرد و به امری تبدیل شود که دیگر دلیلی برای به پرسش گرفته شدن آن وجود نداشته باشد. درواقع خانواده هسته ای با ارزشهای مدرنیته و متجدد آن در ذهن بسیاری از افراد جامعه منجمله جامعه شناسان به امری همه جا حاضر و غالب بدل شده به گونه ای که برخی از جامعه شناسان در مواجهه با آن بازاندیشی نمی کنند که شاید مفروضاتی که در ذهن دارند و تحلیلی که بیان می کنند زایده نگریستن به موضوع تحلیل بر مبنای قالبی تعیین شده و مفروض گرفته شده است که نیاز است به پرسش گرفته شود. برخی از جامعه شناسان به این نکته توجه نمی کنند که روندی که در حال حاضر در زمینه بروز اختلاف و درگیری در خانواده ها مشاهده می شود، روندی است که در نتیجه تغییرات ارزشی و نگرشی طی دهه های گذشته در جامعه ایرانی به وقوع پیوسته است. اما آیا این اختلاف و تعارض در همه این خانواده های هسته ای متعارف امروزی در جریان است یا تفکیک و تمایزی در بین آنها وجود دارد که در تحلیل ها با یکدسازی و عام گرایی به حاشیه رانده شده و نادیده گرفته شده است!؟ بخش بزرگی از روند روبه رشد تعارض و اختلافهای خانوادگی در دوران قرنطینه کرونا به نفوذ ارزشهای مدرنیته و تجددگرا در ذهن زوجین برمی¬گردد که به واسطه دوران قرنطینه مجبور به اقامت طولانی مدت در خانه هستند و در نتیجه احساس می¬کنند ارزشهای متجدد آنها از جمله استقلال، داشتن حریم ¬خصوصی، آزادی طلبی، برابریخواهی، حضور در جامعه بعنوان زن شاغل و جایگزینی آن با مادر تکلیف محور و زن مسئولیت طلب مورد خدشه و تهدید قرار گرفته است. به عبارتی دیگر در این وضعیت ارزشهای تجددگرایانه توان تحمل ارزش¬های جمعگرای و سنتی خانواده را ندارند. روند افرایش تعارض و اختلافها بین آنها قبل از کرونا در قالب روند افزایش طلاق در جامعه تبیین نمود و در دوران کرونا نیز همین دو دسته از خانواده هستند که با تشدید اختلافات روبه¬رو هستند چرا که ارزشهای ذهنی آنها که از جنس ارزشهای فردگرایانه و حق طلب است با ارزشهای جمع گرایانه و تکلیف محور نهاد خانواده در تعارض قرار گرفته و نمود آن را در افزایش سه برابری تماس با مراکز مشاوره میتوان مشاهده کرد. نکته جالب این است که همین افراد از زاویه دیگر در معرض فشار ناشی از هنجار ازدواج در جامعه نیز هستند ولی نمی دانند که حتی اگر به فشار هنجار اجتماعی ازدواج به تشکیل خانواده اقدام کنند به دلیل فشار هنجارین ارزشهای تجددگرایانه در ذهن¬شان دیر یا زود با بروز اختلاف و دیگری مواجه می شوند و احتمال اینکه مجبور به طلاق شوند بالاتر از دو دسته دیگر است. به عنوان نکته پایانی لازم به ذکر است که روندی که در ایران اتفاق افتاده است امر چندان غیرمعمولی نیست؛ بلکه نفوذ ارزشهای تجددگرایانه و عواقب آن در حوزه خانواده و روابط عاطفی افراد در دهه¬های ۱۹۵۰ و ۶۰ نیز در اروپا و امریکا نیز اتفاق افتاده و براساس این تغییرات به وجود آمده بر اثر نفوذ این ارزش¬ها، نظریه گذار دوم جمعیتی ظهور کرده و واقعیت اجتماعی آن دوره را تبیین کرده است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0