کد خبر : 1979
تاریخ انتشار : شنبه 10 مرداد 1394 - 12:17

آبدانان ،محمد علی پورسردار/دوباره می سازمت شاه بیشه!

آبدانان ،محمد علی پورسردار/دوباره می سازمت شاه بیشه!

“دوباره می سازمت شاه بیشه ” تقدیم به تمام کسانی که جانانه و صادقانه تلاش نمودند. آه ای خالق زیبایی ها، درسوگ “درختان بلوط” دینار کوه چه بگویم، دردم را با چه زبانی بنویسم، آه ای عروس سیاه پوشم، چه غریبانه، تن خسته و آرام، رخت عزا بر تن نحیف و رنجورت پوشاندند. ای مامن

IMG-20150801-WA0037

“دوباره می سازمت شاه بیشه ” تقدیم به تمام کسانی که جانانه و صادقانه تلاش نمودند.

آه ای خالق زیبایی ها، درسوگ “درختان بلوط” دینار کوه چه بگویم، دردم را با چه زبانی بنویسم، آه ای عروس سیاه پوشم، چه غریبانه، تن خسته و آرام، رخت عزا بر تن نحیف و رنجورت پوشاندند. ای مامن مردمان پاک دیارم؛ دستانم ناتوان ، پاهایم بسته و قلبم از داغ درفشی که زندگیت را نشانه گرفت به درد آمده است. آه خدای من شاه بیت غزل “شاه بیشه ” آنجایی است که او خود در سوگش رخت سیاه برتن نموده!!!!!!!!! و ساکنان بی آزارش، از ظلمی که بر سلطان شان ، چیره گشته در کنار میزبان نجیبشان ماندند و جان دادند. آه مهربانم، سرت را بالا بگیر، بدان که رخت سیاه را از تنت بیرون خواهم آورد خاکسترت را توتیای چشمانم خواهم کرد تا پس از مرگت، حیاتم بخشی و چراغ راه تاریکم باشی . آه بهترینم چشمانت را بازکن تمام اهل قبیله و آبادی، دوستدارانت، همانهایی که همیشه مهمانت بودند و گاه آزارت می دادند و تو کریمانه و سخاوتمندانه حیاتشان دادی ، روحشان را نوازش کردی، غمشان را از دل زدودی، برگردت جمع شده اند و درقلم نقاشان تو را نگاشته اند، درخلوت تنهایشان برای تو گریسته اند و در چنگ

هرنوازنده تو را نواخته اند. چشم بازکن و ببین می خواهند خاکستر جنازه ات، که رد پای پدران ایل و دیارمان را با خود به یادگار دارد بردارند و در تابوت خاطره ی نسلی پاک و نجیب جای دهند تا استوانه ی حیات و گواه عظمت مردمی باشی که تاریخ کهنسال این دیار درد کشیده در دل خود جای داده است. قهرمانم ؛ وسعت تابوتت را می نگرم و خیل دلدادگان و جوانان برومندی که دریچه های تنفسشان را بدون هیچ چشم داشتی سرشار از اکسیژن آزادی و اخلاق می نمودی و آنها با دستانی از جنس آب و آیینه می خواهند، تابوتت را ببرند تا دوردستان ، آنجایی که پر از تنهایی است. استوارم، مردم دیارت سنگینی عظمت و مانایی ات را تا همیشه ی ایام بردوش خود حس می کنند؛ و با خود عهد می بندند با اشک دیده گانشان ، با خشت جانشان قلب اهریمن را دریده و جوانی “شاه بیشه”را رقم زده و فریاد برمی آورند دو باره می سازمت “شاه بیششششششه”

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.