کد خبر : 571
تاریخ انتشار : یکشنبه 2 فروردین 1394 - 5:29

علی عسکر احمدی/ جامعه ی مطلوب من

علی عسکر احمدی/ جامعه ی مطلوب من

علی عسکر احمدی/  جامعه ي مطلوب من راستی تاکنون فکر کرده اید، جامعه ی مطلوب شما چگونه جامعه اي است؟ براي ايجاد چنين جامعه اي چه بايد كرد؟ تلاش شما چقدر مي تواند در ايجاد جامعه ي مورد نظرتان موثر باشد؟ برای رسیدن به جامعه ی مطلوبتان چه کرده و يا مي توانيد بكنيد؟ به

aliaskarahmadi[1] علی عسکر احمدی/  جامعه ي مطلوب من
راستی تاکنون فکر کرده اید، جامعه ی مطلوب شما چگونه جامعه اي است؟ براي ايجاد چنين جامعه اي چه بايد كرد؟ تلاش شما چقدر مي تواند در ايجاد جامعه ي مورد نظرتان موثر باشد؟ برای رسیدن به جامعه ی مطلوبتان چه کرده و يا مي توانيد بكنيد؟

به نظر می رسد لازم است همه ی ما به جامعه ی مطلوبمان فکر کنیم و برای رسیدن به آن فعالانه در عرصه هاي مختلف حضور داشته و مجدانه تلاش نماییم هر چند براي عده اي خوشايند نباشد. چون همان طور كه سيد و سالار شهيدان حضرت امام حسين(ع) مي فرمايد: ان الحيات عقيده و جهاد.

جامعه مطلوب و آرماني من:

1- جامعه اي است كه در آن انسان از هر كيش،قوم و قبيله اي داراي حرمت و كرامت بوده و حقوق انساني او رعايت گردد.

2- جامعه اي است كه در آن حق حاكميت مردم و حق تعيين سرنوشت به عنوان حقي الهي و طبيعي رعايت گردد.

3- جامعه اي است كه در آن خبري از تبعيض نبوده، عدالت نه صرفا در شعار بلكه در عمل اجرا شود و عاري از هر گونه ستم گري و ستم كشي و سلطه گري و سلطه پذيري باشد.

4- جامعه اي است كه داراي نظم و قانون متقن بوده، و رعايت قانون نزد مردم و نزد مسئولين به طريق اولي حرمت داشته باشد و هيچ چيز فرا تر از قانون نباشد.

5- جامعه اي است كه عاري از هر گونه استبداد و خودكامگي و انحصارگري بوده و در آن خبري از ويژه خواري و رانت و رابطه نباشد.

6- جامعه اي است عدالت مدار و ظلم ستيز كه مردمانش بتوانند بدون ترس و لكنت زبان از حقوق خود دفاع كنند و در آن نقد حاكمان هزينه كمر شكن نداشته باشد.

7- جامعه اي است كه در آن اصل تفكيك قوا رعايت شده تا قدرت مهار گشته و امكان سو ء استفاده از قدرت گرفته شود.

8- جامعه اي است كه در آن از بر خورد هاي دو گانه خبري نباشد، اصل تساوي حقوق برسميت شناخته شده و قانون براي همه شهروندان يكسان اجرا شود.

9- جامعه اي است كه در آن واقعا اصل بر برائت باشد، تفتيش عقايد ممنوع باشد،آزادي مطبوعات و آزادي بيان رعايت شود.

10- جامعه اي است كه در آن مديريت در سطوح مختلف آن عالمانه، قانون مند، بر اساس اصول عقلي و تجربيات موفق بشر و مبتني بر شايسته سالاري عاري از سليقه سالاري باشد.

11- جامعه اي است كه در آن افاضل و علما بر صدر نشينند و همواره از احترام برخوردار باشند.

12- جامعه اي است دانايي محور كه در آن علم و دانش منشا ثروت و برتر از ثروت باشد.

13- جامعه اي است كه در آن آموزش و پرورش و تربيت نيروي انساني سرمايه گذاري تلقي شود

و در برنامه ريزي و تخصيص منابع اولويت با آموزش و پرورش و تربيت نيروي انساني كارآمد باشد.

14- جامعه اي است كه در آن معلم و مربي از شايستگي لازم برخوردار بوده و جامعه ي معلمينش به معلم بودن خود ببالند و بدان عشق بورزند.

15- جامعه اي است توسعه يافته ، برخوردار از اقتصادي پيشرو ، متكي بر توليد داخلي و ايجاد اشتغال و داراي صنعت بيمه مناسب كه در سايه ي آن مردم دغدغه نيازهاي اوليه و نان و مسكن نداشته باشند.

16- جامعه اي است اخلاق مدار كه مردمانش پايبند به اصول و ارزش هاي اخلاقي و انساني باشند.

17- جامعه اي است دين مدار و دين باور و صد البته پايبند و عامل به آموزه هاي ديني باشند و در آن از استفاده ابزاري از دين براي مطامع دنيا خبري نباشد.

18- جامعه اي كه در آن سياست عين ديانت بوده حسين گونه سياست مدارانش در سياست ورزي مومنانه رفتار كرده شجاعانه مدافع حق بوده،حقيقت را فداي مصلحت نكنند.

19- جامعه اي است كه در آن انسان از بندگي هر آن چه غير خداست آزاد است و فقط بنده الله است و عبادتش نيز براي خداست و بنا به فرمايش مولا علي (ع) پرستشش نه از ترس دوزخ و يا به طمع بهشت بلكه بلحاظ تشخيص شايستگي ذات باري تعالي است.

20- جامعه اي است كمال يافته و متعادل كه در آن حاكمان هم و غمشان تامين توامان سعادت دنيا و سعادت آخرت مردمان باشد.

جامعه مطلوبي كه در پي آنم داراي اين چنين خصايص و ويژ گي هايي است. حال اسمش را هر چه مي گذاريد: مدينه فاضله افلاطوني ؟ جامعه دموكراتيك؟ جامعه توحيدي ؟ حكومت عدل علوي يا امام زماني ؟ و… اسم خيلي چيزي را عوض نمي كند. مهم محتوا و كيفيت عمل كردن به آن است.

گاهي اسم ها گمراه كننده هم هست. تاريخ گواه خوبي است . در تاريخ نمونه هاي زيادي داريم . خيلي دور نرويم در تاريخ صدر اسلام معاويه ها و يزيدهاي زيادي خود را خليفه مسلمين و امير المومنين ناميدند و آن گونه رفتار كردند كه هيچ سنخيتي با قرآن و سنت رسول مكرم اسلام (ص) نداشت و اميرالمومنين حقيقي و واقعي حضرت علي(ع) جانشين بر حق رسول خدا(ص) و امام حسين (ع) نعوذ بالله خارجي و كافر معرفي و مستحق كشته شدن قلمداد مي شوند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.