تامین سلامت روانی زنان، تامین سلامت جامعه
زنان نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند از اینرو تامین سلامت روان زنان علاوه برحق آنها سلامت روان کل جامعه رادر پی خواهد داشت
از جمعیت ایران را تشکیل میدهند و نقش بسیار مهمی در خانواده، به عنوان قدیمیترین نهاد جامعه دارند.
به همین منظور، به نظر میرسد تامین سلامت روان زنان، نه تنها برای خود آنها بسیار ضروری بوده بلکه برای ارتقای سلامت روان کل جامعه نیز میتواند نقشی بسیار کلیدی داشته باشد. به همین منظور، صدیقه خادم، کارشناس سلامت روان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، طی یادداشتی به اهمیت سلامت روان زنان در جامعه پرداخته است.
وی در سینانیوز نوشت: «بهداشت روانی عبارت است از سازش با خود و محیط، سازگاری داشتن به صورت موفقیتآمیز و نداشتن بیماری روانی. زنان به عنوان اساسیترین عنصر بنیادین جامعه، نقشی بس تعیین کننده در انگیزشها، خیزشها و شکل گیری شخصیت و رفتار جامعه خود دارند. اما به منظور ایجاد این تغییرات از سوی زنان در جامعه، تامین سلامت روانی زنان باید از سوی سیاستگذاران به طور فعال پیگیری شود. بهبود سلامت روانی زنان مستلزم رویکردی جامعنگر، منسجم و نظاممند است، ارتباط بین بخشهای بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاستگذاری در راستای تحقق اهداف سلامت روانی و جسمانی زنان در جامعه ضروری است.» «عوامل تاهل، اشتغال زنان، طلاق، اوقات فراغت و فقر از عوامل تاثیرگذار بر سلامت روانی زنان است. وضعیت تاهل، نقش مهمی در سلامت روان زنان دارد. زندگی موفق زناشویی با ایجاد حمایتهای اجتماعی – اقتصادی و عاطفی مناسب منجر به ارتقاء سلامت روانی زنان میشود و در نقطه مقابل آن زندگی زناشویی ناموفق، که منجر به آسیبهای زندگی موفق زناشویی با ایجاد حمایتهای اجتماعی – اقتصادی و عاطفی مناسب منجر به ارتقاء سلامت روانی زنان میشود. پژوهشها نشان داده است که زنان متاهل در مقایسه با مردان متأهل بیشتر دچار مشکلات روانی میشوند. در واقع تحقیقات نشان داده تأهل برای مردان نقش حایل و پیشگیریکننده از مشکلات روانی را دارد.» «برخی تحقیقات نشان داده تخصص و اشتغال نه تنها مشکل و آسیبپذیری برای زنان ایجاد نمیکند، بلکه منافعی همچون حمایتهای اجتماعی، عزتنفس بالا و دسترسی به منابع ارتباطی را دربر دارد. این در حالی است که برخی تحقیقات دیگر تکیه بر این امر دارد که ایفای نقشهای متعدد (نقش مادری، همسری و شغلی) برای زنان استرسزا است و ایجاد بار اضافی میکند، بنابراین تخصص و اشتغال را برای سلامت روانی زنان تهدید کننده مطرح کردهاند. مشخص است که نمیتوان بطور کلی گفت اشتغال و تخصص برای سلامت روانی زنان آسیبزاست و یا سلامت روانی آنان را ارتقاء میبخشد. عواملی وجود دارد که میتوان آنها را تهدید کننده سلامت روانی زنان نامید. از جمله اینکه اگر شغل فرد با ترجیحات شخصی فرد مطابق نباشد، همسر همکاری لازم را نداشته باشد، حضور فرزندان زیر سن دبستان، عدم وجود تسهیلات مناسب برای نگهداری از کودکان، فقدان شبکه حمایتی ارتباطی ـ اجتماعی، ساعات کار زیاد و ایفا نمودن نقش ابرزن بجای اینکه نقشها مجدد تعریف شوند، میتوانند از عوامل تهدید کننده سلامت روانی زنان باشند.»
طلاق، عاملی موثر بر سلامت روانی زنان: «وقوع طلاق یکی دیگر از عواملی است که میتواند بر سلامت روانی زنان اثر نامناسب داشته باشد. طلاق یک بدعت اجتماعی است و به عنوان ابزاری اجتماعی در مواجه با شکست در ازدواج به کار گرفته میشود. غالباً در فرایند طلاق یکی از طرفین وابستگی، درگیری عاطفی و رنج بیشتری را متحمل میشود و مدت برخی تحقیقات نشان داده تخصص و اشتغال نه تنها مشکل و آسیبپذیری برای زنان ایجاد نمیکند بلکه منافعی همچون حمایتهای اجتماعی، عزتنفس بالا و دسترسی به منابع ارتباطی را دربر دارد طولانیتری در بحران به سر میبرد. در اکثر موارد آثار مخرب آن بر زنان بسیار شدیدتر از مردان است. همچنین حضانت فرزندان از جمله عوامل موثر در تهدید سلامت روان مادران بعد از جدایی به شمار میرود که این موضوع در تخریب سلامت روانی کودکان نیز تاثیر به سزایی دارد.»
اوقات فراغت و فقر، از دیگر عوامل موثر بر سلامت روان زنان: «برنامهریزی جهت گذراندن اوقات فراغت بطور مطلوب موجب اعتلای توانائیها، تجدید قوا، تامین سلامت روح و روان و… میشود. گذراندن اوقات فراغت بطور سالم خستگی جسم و روح را کاسته و حفظ سلامت و نشاط روح و روان را در پی دارد. استفاده بهینه از اوقات فراغت میتواند یکی از مسیرهای دستیابی به سلامت روان باشد، از طرفی باید در نظر داشت که امکانات موجود در شهر ضمن ناکافی بودن برای زنان به طور نامتعادلی در سطح شهر پراکنده شدهاند. در واقع برنامهریزی صحیح و دقیق برای اوقات فراغت و توجه به مسائل یاد شده گام مثبتی جهت تخلیه فشارهای روحی خواهد بود. یعنی اینگونه برنامهریزی برای اوقات فراغت در کنار فعالیتهای خانه و محیط کار در بیرون از خانه، در بالا رفتن کیفیت زندگی برای تمام افراد خانواده به خصوص زنان بسیار مفید است.» «همچنین فقر یکی دیگر از مهمترین عوامل اجتماعی موثر بر سلامت روحی و روانی زنان است. فقر از راه تأثیرگذاری بر سلامت جسم، بهداشت روانی فرد را به خطر میاندازد و امکان ابتلا به بیماریهای روانی را در وی افزایش میدهد. فقیر از جایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار نیست و همواره مورد تحقیر قرار میگیرد. شاید بتوان گفت که بیشترین آثار روانی فقر از نگرش منفی مردم نسبت به آن نشأت میگیرد. فقر در زنان منجر به انحرافات اخلاقی و در پی آن تخریب سلامت روحی – روانی آنها میشود.»
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0